افسردگی
افسردگی‌ عبارت‌ است‌ از احساس‌ غم‌، دلسردی‌، یا ناامیدی‌ به‌ مدت‌ حداقل‌ 2 هفته‌ در اغلب‌ روزها و اغلب‌ ساعات‌ روز، به‌ علاوه‌ علایم‌ همراه‌.
علایم‌ شایع‌
از دست‌ دادن‌ علاقه‌؛ بی‌حوصلگی‌ و دل‌زدگی‌؛ ناتوانی‌ از لذت‌ بردن‌
احساس‌ ناامیدی‌؛ بی‌حالی‌ و خستگی‌
بی‌خوابی‌؛ خواب‌ زیاد یا ناراحت‌
گوشه‌گیری‌ اجتماعی‌؛ احساس‌ بی‌ارزش‌ بودن‌ ومورد نیاز نبودن‌
بی‌اشتهایی‌ یا پرخوری‌؛ یبوست‌
از دست‌ دادن‌ میل‌ جنسی‌
مشکل‌ داشتن‌ در تصمیم‌گیری‌؛ مشکل‌ داشتن‌ در تمرکز
یکباره‌ به‌ گریه‌ افتادن‌ بدون‌ توضیح‌ مشخص‌
احساس‌ گناه‌ شدید به‌ خاطر وقایع‌ بی‌اهمیت‌ یا خیالی‌
تحریک‌پذیری‌؛ بی‌قراری‌؛ افکار خودکشی‌
دردهای‌ مختلف‌، مثل‌ سردرد، درد قفسه‌ سینه‌ بدون‌ شواهدی‌ از بیماری‌ جسمی‌


علل‌
برای‌ بیماری‌ افسردگی‌ واقعی‌ هیچ‌ علت‌ یگانه‌ و روشنی‌ نمی‌توان‌ متصور بود. بعضی‌ از عوامل‌ زیست‌شناختی‌ مثل‌ بیماری‌های‌ جسمی‌، اختلالات‌ هورمونی‌، یا بعضی‌ داروها می‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.
عوامل‌ اجتماعی‌ و روانی‌ نیز می‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.
اختلالات‌ ارثی‌ نیز می‌توانند مؤثر باشند.
بروز این‌ حالت‌ ممکن‌ است‌ با تعداد وقایع‌ ناراحت‌کننده‌ زندگی‌ فرد ارتباط‌ داشته‌ باشد.
عوامل تشدید کننده بیماری
عصبانیت‌ یا احساس‌ دیگری‌ که‌ فرو خورده‌ شده‌ باشد.
داشتن‌ شخصیتی‌ وسواسی‌، منظم‌ و جدی‌، تکامل‌گرا، یا شدیداً وابسته‌
سابقه‌ خانوادگی‌ افسردگی‌
وابستگی‌ به‌ الکل‌
شکست‌ در کار، ازدواج‌، یا روابط‌ با دیگران‌
مرگ‌ یا فقدان‌ یکی‌ از عزیزان‌
از دست‌ دادن‌ یک‌ چیز مهم‌ (شغل‌، خانه‌، سرمایه‌)
تغییر شغل‌ یا نقل‌ مکان‌ به‌ یک‌ جای‌ جدید
انجام‌ بعضی‌ از اعمال‌ جراحی‌ مثل‌ برداشتن‌ پستان‌ به‌ علت‌ سرطان‌
وجود یک‌ بیماری‌ یا معلولیت‌ عمده‌
گذر از یک‌ مرحله‌ از زندگی‌ به‌ مرحله‌ای‌ دیگر، مثلاً یائسگی‌ یا بازنشستگی‌
استفاده‌ از بعضی‌ از داروها مثل‌ رزرپین‌، داروهای‌ مسدودکننده‌ بتا آدرنرژیک‌، یا بنزودیازپین‌ها
محرومیت‌ از داروها و مواد محرک‌ مثل‌ کوکائین‌، آمفتامین‌ها، یا کافئین‌
بعضی‌ از بیماری‌ها مثل‌ دیابت‌، سرطان‌ لوزالمعده‌، و اختلالات‌ هورمونی‌


پیشگیری‌
تغییرات‌ عمده‌ زندگی‌ را پیش‌بینی‌ و آمادگی‌ لازم‌ برای‌ مواجهه‌ شدن‌ با آنها را کسب‌ کنید.
حتی‌الامکان‌ از عوامل‌ خطر پرهیز کنید.
عواقب‌ مورد انتظار
در بسیاری‌ از موارد، بیماری‌ خود به‌ خود خوب‌ می‌شود، اما با کمک‌ گرفتن‌ از پزشک‌ می‌توان‌ مدت‌ افسردگی‌ را کم‌ کرد و روش‌های‌ مقابله‌ با افسردگی‌ را فرا گرفت‌. عود افسردگی‌ شایع‌ است‌. درصد بهبودی‌ بالا است‌، حتی‌ اگر فرد به‌ هنگام‌ افسردگی‌، نسبت‌ به‌ بهبودی‌ خود دید منفی‌ داشته‌ باشد.
عوارض‌ احتمالی‌
خودکشی‌. علایم‌ هشداردهنده‌ آن‌ عبارتند از: ـ گوشه‌گیری‌ از خانواده‌ و دوستان‌ ـ عدم‌ توجه‌ به‌ ظاهر خود ـ به‌ زبان‌ آوردن‌ این‌ که‌ فرد می‌خواهد «همه‌ چیز را تمام‌ کند» یا اینکه‌ «زیادی‌ است‌ و مزاحم‌ دیگران‌.» ـ شواهدی‌ از داشتن‌ نقشه‌ برای‌ خودکشی‌ (مثلاً نوشتن‌ وصیت‌نامه‌ یا توجه‌ به‌ یک‌ سلاح‌ قتاله‌) ـ خوشحالی‌ ناگهانی‌ پس‌ از احساس‌ نومیدی‌ طولانی‌ مدت‌ ـ عدم‌ بهبود افسردگی‌
درمان‌

اصول‌ کلی‌
در صورتی‌ که‌ علایم‌ خفیف‌ تا متوسط‌ باشند، روش‌های‌ به‌ عهده‌ گرفتن‌ مراقبت‌ از خود را در پیش‌ گیرید:
با دوستان‌ و خانواده‌ صحبت‌ کنید.
به‌ طور منظم‌ ورزش‌ کنید.
یک‌ رژیم‌ غذایی‌ متعادل‌ و کم‌چرب‌ داشته‌ باشید.
الکل‌ مصرف‌ نکنید؛
کارهای‌ عادی‌ زندگی‌ خود را ادامه‌ دهید.
فیلم‌های‌ خنده‌دار و شاد ببینید.
در صورت‌ امکان‌ به‌ تعطیلات‌ بروید.
احساسات‌ خود را در یک‌ دفتر خاطرات‌ روزانه‌ بنویسید.
سعی‌ کنید مشکلات‌ در روابط‌ با دیگران‌ را حل‌ کنید (البته‌ بهتر است‌ که‌ در این‌ زمان‌ تصمیمات‌ عمده‌ نگیرید).
تا حدی‌ که‌ می‌توانید فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری خود را حفظ‌ کنید.
مسؤولیت‌های‌ خود را تا زمان‌ بهبودی‌ به‌ فرد دیگری‌ واگذار کنید.
به‌ گروه‌های‌ حمایتی‌ در مورد افسردگی‌ بپیوندید.
داروها
داروهای‌ ضدافسردگی‌ برای‌ بعضی‌ از افراد که‌ افسردگی‌ طولانی‌مدت‌ یا نسبتاً شدید دارند.
لیتیم‌ برای‌ مواردی‌ که‌ دوره‌هایی‌ از سرخوشی‌ غیرطبیعی‌ و افسردگی‌ متناوباً رخ‌ می‌دهند.
فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری
محدودیتی‌ برای‌ آن‌ وجود ندارد. فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری ها و علایق‌ روزانه‌ را حفظ‌ کنید حتی‌ اگر حوصله‌ آنها را ندارید.
رژیم‌ غذایی‌
یک‌ رژیم‌ عادی‌ و متعادل‌ داشته‌ باشید حتی‌ اگر اشتها به‌ غذا ندارید.
درچه شرایطی باید به پزشک مراجعه نمود؟
اگر شما یا یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌تان علایم‌ افسردگی‌ دارید.
اگر احساس‌ تمایل‌ به‌ خودکشی‌ یا ناامیدی‌ دارید.

 

علل پدید آمدن افسردگی

 * وراثت
 * محیط های نا ایمن و خطرناک مانند: آلودگی هوا و آب.
 * محیطهای آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط.
 * درگذشت همسر، فرزند، والدین و دوستان.
 * ضربه های روحی شدید در کودکی و یا بزرگسالی.
 * از دست دادن حمایتهای اجتماعی در پی طلاق، دوری از دوستان، قطع رابطه، از دست دادن شغل.
 * شرایط ناسالم اجتماعی مانند: فقر، بی خانمانی و خشونت در جامعه.
 * بیماریهای مزمن مانند سرطان، دیابت و ایدز.
 * شکست و ناکامیها-تجارب ناخوشایند.
 * تغییرات هورمونی - اختلال در تعادل انتقال دهنده های عصبی همچون سروتونین.
 * در اثر مصرف برخی داروها مانند داروهای خواب آور، ضد بارداری و کاهنده فشار خون بالا.
 * استفاده از الکل، مواد مخدر و دیگر داروها.
 * تغذیه نامناسب مانند کمبود فولات و ویتامین
B1 و یا مصرف زیاد مواد قندی و کافئین دار.
 * ضعف شخصیت، اعتماد بنفش پایین، بد بینی و هم وابستگیها.
 * استرس .
 * الگوی تفکرات منفی.
 
* عدم تحرک بدنی و نداشتن تفریح و سرگرمی.
 * انزوا و گوشه گیری.
 

انواع افسردگی:
1- افسردگی اساسی: این نوع افسردگی اختلال در خلق میباشد که معمولا 2 هفته بطول می انجامد. احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیتهای دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی از نشانه های آن میباشد. این نوع افسردگی خطرناک بوده و میتواند به خود کشی منجر گردد.
2- افسردگی مزمن: شدت علایم آن از افسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره آن طولانی و ممکن است و 2 الی 5 سال بطول انجامد. علایم آن معمولا ناتوان کننده نمیباشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است.
3- اختلال در سازگاری: هرگاه انسان عزیزی را از دست میدهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر میدهد، و یا آگاه میگردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی است که احساس استرس، اندوه و خشم میکند. اما در نهایت امر افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق میدهند. اما برخی قادر به چنین عملی نمیباشند. هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی میگردد به آن اختلال در سازگاری میگویند.
4- اختلال دو قطبی: به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی میگویند. در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی، خود بزرگ بین از خود بروز میدهد و در دوره ای دیگر افسرده میگردد.
5- افسردگی فصلی: این نوع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می یابد. علت آن کاهش تابش نور خورشید است.این افسردگی سبب سردرد، تحریک پذیری و کاهش سطح انرژی میگردد.
- وابستگی خود را به دنیای خارج کاهش دهید
.

 

افسردگی چیست؟

 

افسردگی بیماری است که بدن، خلق و افکار را درگیر می کند. افسردگی بر روی خوردن وخوابیدن و احساس شخص راجع به خودش تاثیر می گذارد و همچنین افسردگی بر روی نگرش و جهان بینی شخص تاثیری زیادی می گذارد. یک اختلال افسردگی شبیه یک غمگینی گذرا نیست. آن علامت ضعف شخصی یا موقعیتی که مورد آرزوی شخص باشد نیست. کسانی که بیماری افسردگی دارند نمی توانند صرفا با با قرار دادن خود به جای دیگران درمان شوند. بدون درمان علائم می تواند برای هفته ها، ماه ها، یا سال ها ادامه یابد. درمان مناسب، به خیلی از افرادی که افسردگی را تحمل می کند کمک می کند.

تیپ های افسردگی
اختلالات افسردگی به شکل های مختلفی ظاهر می شود بمانند سایر بیماری ها همچون بیماری قلبی. این جزوه خلاصه به صورتی مختصر سه تیپ از افسردگی را شرح می دهد. این تیپ ها در تعداد علائم، شدت و طول کشندگی مختلف هستند.

افسردگی ماژور تظاهر می یابد با ترکیبی از علائم که ایجاد اختلال می کند در کار، مطالعه، خواب، خوردن و لذت بردن از فعالیت ها را. شبیه مرحله ای از افسردگی که ممکن است فقط یک بار اتفاق بیفتد و یا چندین بار رخ دهد.
یک تیپ با شدت کمتر افسردگی دیس تایمیا است که بصورتی طولانی فرد را درگیر می کند، علائم مزمنی که ناتوان کننده نیستند، اما جلوگیری می کند از عملکرد خوب یا احساس خوبی داشتن. بسیاری از افراد با دیس تایمیا افسردگی ماژور را در طول زندگی تجربه می کنند.

تیپ دیگر افسردگی اختلال دو قطبی است که اغلب بیماری مانیک- افسردگی خوانده می شود. اختلال دو قطبی مشخصه اش تغییرات چرخه ای خلق است: خلق با شدت بالا(مانیا) و پایین(افسردگی). بعضی اوقات تغییر خلق بسیار چشمگیر و سریع است، اما برخی اوقات این تغییرات تدریجی است. زمانی که در چرخه افسردگی است، فرد داری علائم و اختلال افسردگی است. وقتی در چرخه مانیا است شحص پر فعالیت، پر حرف، و دارای انرژی بالایی می شود. مانیا اغلب تفکر، قضاوت و رفتار اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده بصورتی که برای شخص مشکلات و ناراحتی های زیادی را ایجاد می کند. برای مثال، اشخاص در یک فاز مانیا ممکن است خلقش بالا برود، برنامه های بزرگی را طراحی کند که امکان دارد از تصمیم گیری درسرمایه گذاری های غیر عاقلانه تا سر خوشی های رمانتیک کشیده شود. مانیایی که درمان نشود ممکن است منجر به حالت های سایکوتیک شود.


علل افسردگی

در بعضی از تیپ های افسردگی ژنتیک بعنوان یک عامل اثبات شده است. یکی از آن تیپ ها اختلال دو قطبی است. مشخص شده است که افراد دو قطبی داری ژن خاصی هستند البته این به آن معنی نیست که هر این ژن را دارد داری اختلال دو قطبی است، بنظر می رسد عوامل خاص دیگری همچون استرس در خانواده، محیط کار و مدرسه در ایجاد این اختلال نقش داشته باشد
در بعضی خانواده ها دیده می شود که افسردگی ماژور نسل بعد از نسل بوقوع می پیوندد. اگر چه این بیماری در کسانی نیز که سابقه خانوادگی ندارند دیده می شود.
افسردگی ماژور چه ارثی باشد و چه نباشد با تغییرات شیمیایی و تغییرات در عملکرد مغزی همراه است.
کسانی که اعتماد بنفس پایین دارند برداشت بدبینانه ای از خودشان و جهان دارند وخیلی راحت در اثر استرس به هم ریخته و یا متمایل به افسردگی می شوند. اگر چه این تظاهرات در یک زمینه روانشناسی و یا یک فرم زود هنگام ازبیماریه که خیلی شفاف نیست.
تحقیقات اخیر نشان می دهد که تغییرات فیزیکی همراه است با تغییرات در روان و ذهن.
وضعیت های بالینی بمانند سکته، حمله قلبی، سرطان، اختلالات هورمونی و پارکینسون می توانند علت بیماری افسردگی باشند و شخص را بیمار و بی احساس و بی میل در رفع نیازهای فیزیکی سازند، طولانی شدن این اختلال می تواند وضعیت وحیمی را بوجود بیاورد و ارتباطات را دچار مشکل سازد و مسائل مالی بوجود آورد. و یا هر عامل استرس زایی می تواند ماشه افسردگی را بکشد. خیلی از اوقات ترکیبی از مسائل ژنتیک، مسائل روانشناسی و فاکتورهای محیطی می تواند به یک حمله افسردگی منجر شود. اپی زود های بعدی با افسردگی خفیف تر و یا حتی بدون آن ایجاد می شود.

افسردگی در زنان

زنان دو برابر بیشتر از مردان مبتلا به افسردگی می شوند. بسیاری از فاکتورهای هورمونی در افزایش میزان افسردگی در زنان مشارکت دارند بخصوص تغییرات قاعدگی، حاملگی، سقط، مرحله پس از زایمان، دوره پیش از یائسگی و یائسگی. زنان با استرس های بیشتری روبرو می شوند مسئولیت در قبال کار و امور خانه، تک والدی بودن و مراقبت از فرزندان و والدین پیر.
یک مطالعه توسط ان آی نشان می دهد در مورد سندرم شدید پیش قاعدگی، زنانی که سابقه این سندرم را داشتند احساس آرامش می کنند هنگامی که هورمون های جنسی آنها سرکوب می شه. مدت کوتاهی بعد که هورمون ها دوباره ایجاد می شه علادم این سندرم آشکار می شه. زنان بدون این سندرم گزارشی از تاثیر دستکاری هورمون ها نیست.
بسیاری از خانوم ها بعد از تولد یک فرزند آسیب پذیر می شوند. این هورمون و آسیب پذیری اضافه می شود با مسئولیت در باره یک زندگی جدید. و این ها می توانند فاکتورهای ایجاد افسردگی پس از زایمان باشند.
یک حالت گرفتگی در میان مادرها شایع است ولی افسردگی ایجاد شده بیماری است که بایستی در آن مداخله کرد.
درمان بایستی توسط پزشک سیمپات و پشتیبانی عاطفی همران صورت بگیرد تا مادر از بودن در کنار فرزندش لذت ببرد.

افسردگی در مردان

اگر چه مردان در مقایسه با زنان کمتر دچار افسردگی می شوند، اما در حال حاضر در آمریکا 6 میلیون مرد دچار افسردگی هستندو مردان کمتر قبول می کنند که افسرده شده اند و بر همین اساس پزشک ها هم کمتر به افسردگی یک مرد ظنین می شوندو این در حالی است که خودکشی مردان 4 برابر زنان استو اگرچه زنان بیشتر مبادرت به این کار می کنندو واقعیت این است که میزان خودکشی مردان بعد از هفتاد سالگی افزایش پیدا کرده و در 85 به پیک می رسد.
تاثیر افسردگی بر روی جسم مردان متفاوت از زنان است. یک مطالعه نشان می دهد اگرچه افسردگی بر روی عروق قلب زن و مرد تاثیر می گذارد اما میزان مرگ مردان بالاتر است.
افسردگی مردان غالبا درپشت نقاب استفاده از الکل، داروها و عادت های پذرفته شده اجتماعی نظیر کار زیاد و متمادی قرار می گیرد. افسردگی در مردان کمتر با نا امیدی، بی کسی همراه است بلکه خودش را با بی قراری، خشم و دلسردی نشان می دهد. از اینرو تشخیص افسردگی در مردان مشکل است. حتی اگر مردی تشخیص دهد که افسرده است در مقایسه با زن کمتر بدنبال کمک می رود. البته تشویق و پشتیبانی خانواده می تواند وضعیت متفاوتی را رقم بزند. آموزش ها در محیط کار به مردها نشان می دهد که افسردگی بیماری است که نیاز به درمان دارد.

افسردگی در افراد مسن
این باور که افسردگی در سن بالا طبیعی است غلط است. بسیاری از افراد مسن از زندگی خود رضایت دارند. بعضی اوقات که افسردگی گسترش می یابد آن ممکن است بعنوان بخشی از پیری شناخته شود.
افسردگی در افراد مسنی که تشخیص داده نشده و یا درمان نشده باشد می تواند خانواده را از اشخاصی پر ثمر محروم سازد.
زمانی که افراد به پزشک مراجعه می کنند علائم جسمانی شرح داده می شود و افراد اجتناب می ورزند از صحبت کردن راجع به نومیدی، غمگینی و از دست دادن علاقه به فعالیت های نرمال زندگی و یا احساس سوگ طول کشنده.
تشخیص چگونگی علائم در سنین پیری معمولا میس می شود. بسیاری از افراد مرتبط تشخیص و درمان افسردگی زمینه ای را یاد می گیرند. آنها عوارض داروهای جسمانی راکه منجر به علائم افسردگی می شود را یاد می گیرند. دارو درمانی و روان درمانی می تواند به بازگشت این بیماران از افسردگی به زندگی شاد کمک کند.
اگر تشخیص افسردگی داده شود درمان دارویی به همران روان درمانی کوتاه مدت روز به روز می تواند افسردگی های خفیف تا متوسط رو درمان کند. روان درمانی همچنین در بیمارانی که نمی تونند دارو بگیرند استفاده می شود.
اصلاح تشخیص و درمان در سال های پایانی افراد می تواند لذت بخش و پر ثمر باشد هم برای افراد مسن و هم خانواده ها و هم کسانی که نقش مواظبت کننده را دارند.

افسردگی در بچه ها

در دو دهه گذشته وضعیت افسردگی در کودکان وخیم بوده است. افسردگی در کودکان کم سال به صورت بیماری، نرفتن به مدرسه، چسبیدن به مادر و یا نگرانی برای مرگ والدین بروز می کند. در کودکان با سن بالاتر با ترشرویی، مشکل داشتن در مدرسه، منفی بودن، بد خلقی و احساس نفهمیدن خود را نشان می دهد. با توجه به اینکه رفتار طبیعی در بچه ها گوناگونی زیادی دارد تشخیص رفتار طبیعی از افسردگی مشکل است. بعضی اوقات که والدین اظهار نگرانی می کنند از تغییر رفتار کودکشان و یا معلم متوجه عدم توجه دانش آموز می شود، این کودک می تواند توسط متخصص اطفال ویزیت شده و در صورت لزوم برای تشخیص و درمان به روانپزشک متخصص در روانپزشکی کودکان سپرده شود.

تشخیص و درمان
اولین قدم برای درمان مناسب افسردگی معاینه فیزیکی توسط پزشک است. بعضی از داروها و وضعیت هایی همچون بیماری های ویروسی می تواند علت علائم افسردگی باشد. پزشکان باید احتمالات مختلف را با توجه به معاینه و شرح حال و بررسی آزمایشگاهی بررسی کنند. اگر علت جسمانی رد شد بایستی مسائل روانشناختی درنظر گرفته شود و این کار می تواند توسط پزشک، یا ارجاع به روانشناس یا روانپزشک صورت گیرد. بررسی درست تشخیصی شامل یک تاریخچه کامل علائم است.
بیماری چه وقت شروع شده؟
چطور ادامه پیدا کرده؟
چگونه شدید شده؟
قبل از شروع این بیماری، بیمار چگونه بوده؟
آیا تا بحال درمان گرفته؟
چه درمانی موفق بوده؟
آیا بیمار از الکل و یا سایر مخدرها و داروها استفاده می کند؟
آیا بیمار فکرهایی در مورد مرگ یا خودکشی دارد؟
آیا از خانواده بیمار کسی دچار بیماری افسردگی بوده؟
اگر این فرد درمان شده، چه درمانی گرفته و این درمان تا چه حد موفق بوده؟
نهایتا اینکه بایستی وضعیت ذهنی معاینه شود به منظور تشخیص و تعیین الگوهای فکری و صحبت کردن
و یا وضعیت حافظه که بعضی اوقات در موارد افسردگی و یا دو قطبی اتفاق می افتد.

درمان

درمان بر اساس شرح حال اتخاذ می شود. طیف وسیعی از ضد افسردگی ها و روان درمانی ها در درمان بیماری افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد. بعضی افراد با افسردگی خفیف ممکن است به روان درمانی فقط نیاز داشته باشند. افرادی که از افسردگی متوسط و شدید رنج می برند اغلب اوقات به ضد افسردگی ها پاسخ مثبت می دهند.
بهترین نتیجه زمانی حاصل می شود که از درمان توامان استفاده کنیم: دارو برای از بین بردن سریع علامت ها و روان درمانی برای یادگیری راه های مقابله صحیح افراد با مشکلات زندگی که در برگیرنده استرس می باشد. با توجه به تشخیص و شدت علائم درمانگر از داروها و روان درمانی استفاده می کند.
شوک درمانی برای کسانی استفاده می شود که شدت افسردگی شان بالا است و یا در معرض خطر هستند و یا اینکه از داروهای ضد افسردگی نمی توانند استفاده کنند. شوک درمانی در کسانی موثر است که داروهای ضد افسردگی تاثیری بر روی کاهش و از بین رفتن علائمشان نداشته است. در سال های اخیر شوک درمانی به میزان زیادی اصلاح شده است. قبل از انجام کار عضلات شل شده و این کار تحت بیهوشی کوتاهی انجام می شود. الکترودها در نقاطی از سر تعبیه می شود برای انتقال امواج الکتریکی. تحریکات یک تشنج کوتاه در مغز ایجاد می کند. شخص زمانی این تحریکات مغزی را دریافت می کند که هشیاری ندارد. فوائد درمانی زمانی حاصل می شود که چندین جلسه شخص شوک دریافت کند، سه بار در هفته مناسب است.

 

راهبردهایی برای غلبه بر افسردگی


1- برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید.
2- تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید.
3- کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسیم کنید.
4- مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نکنید.
5- مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید. سعی کنید فردی را در زندگی بیابید که بتوانید به وی اعتماد کرده و با وی درد دل کنید.
6- به سرگرمیهایی که علاقه دارید بپردازید.
7- ورزش کنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید.
8- تا بر طرف شدن آثار افسردگی تصمیمات مهم و حیاتی خود را به تعویق اندازید.
9- به خاطر داشته باشید که بهبودی خلق افسرده زمانبر و تدریجی میباشد انتظار معجزه نداشته باشید.
10- از افراد غیر حامی و منتقد اجتناب کنید.
11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهید در روند بهبودی به شما کمک کنند.
12- افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید.
13- به خاطر داشته باشید که زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری از شرایط تنها یک پاسخ واحد مشکل گشا نخواهد بود.زندگی مملو از احتمالات است.
14- شما باید بیاموزید چگونه میان اموری که شما مسئول آنها میباشید و یا نمیباشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد کنترلی که بر شرایط دارند را کمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد میکنند.اموری که شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترل شماست به حال خود بگذارید.
15- شما باید قادر باشید میان موقعیتهایی که ارزش شما باید بر اساس موفقیتهای شما تعیین گردند و دیگر موقعیتها تفاوت قائل گردید.
16- شما باید بیاموزید که چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار کرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید.
17- شما باید بیاموزید که چه هنگام باید به بر زمان حال تمرکز کنید و چه هنگام به زمان آینده.
18- خوشبختی و نیل به شادی در زندگی هدف نامعقولی نیست اما شما باید ابتدا مفهوم خوشبختی را برای خود معنا کرده و سپس با برنامه ریزی و ایجاد سلسه مراتب و پیروی از آنها به خوشبختی مطلوب خود دست یابید.
19- شما باید قادر باشید که میان احساسات درونی خود و واقعیتهای عینی تفاوت قائل گردید.
20- شما باید قادر باشید تا با دیگران رابطه برقرار کنید.
21- اعتماد بنفس خود را افزایش دهید.


 

 

 بازگشت به صفحه اصلی

 

 

Free Web Hosting