روان درماني چيست؟
اصل اساسي در روان درماني،آن رابطه عاطفي و انساني
است كه بيمار و متخصص با يكديگر برقرار مي كنند.در
اين جريان،بيمار تجارب و رفتارهاي جديدي فرا مي
گيرد كه او را در برطرف كردن مشكلات و سازگاري با
محيطش كمك مي كند. روان درماني نه جلسه پند و
اندرز است و نه به منظور درد دل كردن بيمار با
روانكاو. روان درماني فرآيندي است كه در آن بيمار
عواطف،احساسات ورفتارهاي ناصحيح را از دست بدهد و
بجاي آن رفتار صحيح تر،مناسب تر ومفيدتر را مي
آموزد.
اهداف روان درماني عبارتند از:
* تغيير الگوهاي آسيب زاي
رفتاري *بهبود احساس ارزشمندي *حل و فصل تعارضها
معيارهاي روان درماني معيارهاي روان درماني،تا
اندازه اي به روشهاي مختلف درماني بستگي دارد.
معيارهاي مشترك در روشهاي روان درماني هاي مختلف:
1- شخصي كه مشكلي دارد،براي گرفتن كمك به متخصص
مراجعه مي كند و به او پول مي دهد تا او را در حل
مشكلش ياري دهد. 2- ييمار براي حل مشكلي،بدليل
اينكه خود از حلٌ آن عاجز است،نزد متخصص مي رود.
3- بر خلاف معيارهاي اجتماعي،روان درماني به بيمار
اجازه داده مي شود تا درباره هر موضوعي،حتي اگر از
نظر اجتماعي و اخلاقي بشدت ممنوع باشد،صحبت كند.
4- عدم سوءاستفاده از مطالبي كه روانشناس درباره
بيمار بدست مي آورد. و به همين ترتيب روانشناس
نبايد از اتكايي كه بيمار به او پيدا كرده است به
نفع خود استفاده كند.
ترتيب جلسات روان درماني
1-مدت وتعداد جلسات: الف) معمولاٌ مدت جلسه يك1
ساعت است واگر فقط هفته اي يك جلسه باشد مدت آن
دو2 ساعت خواهد بود ب) جلسات روانكاوي كلاسيك هفته
اي پنج5 بار در هفته و در انواع جديد روانكاوي 1-2
جلسه در هفته خواهد بود. 2-نحوه قرار گرفتن بيمار:
در روانكاوي كلاسيك معمولاٌ بيمار روي نيمكت ويا
تخت مخصوص دراز مي كشد و روانكاو به نحوي بالاي سر
بيمار مي نشيند كه مريض او را نبيند.و روانكاو
بيماررا راهنمايي مي كند كه هرچه به فكرش مي
رسد،آزادانه بيان كند. اين روش امتيازاتي دارد ولي
معقول نيست تا دراولين جلسات اجرا شود زيرا براي
بيماران اين حالت اضطراب انگيز وناراحت كننده است.
محاسن اين روش:
بيمار وقتي با روانكاو روبرو نمي شود،آزادانه و
بدون اضطراب صحبت مي كند.ساكت وبيطرف بودن
روانكاو،او را تحريك مي كند تا عواطف واحساسات
شديد خود را نسبت به روانكاو بيان كند و به اين
طريق رابطه انساني او اصلاح شود. معايب اين روش:
محيط روانكاوي را خيلي اسرارآميز مي كند و دور از
زندگي واقعي جلوه گر مي سازدو از همان لحظه
اول،باعث وحشت بعضي از بيماران از روانكاوي مي
شود. در بسياري از كلينيكها بيمار روي صندلي
راحتي،روبروي روانشناس مي نشيند و بروش معمولي
مصاحبه،جلسات روان درماني را برگزار مي كنند.و
بدين ترتيب روانشناس از مريض مي پرسد كه ميل دارد
در چه زمينه اي صحبت كند،يا ممكن است منتظربماند
تا بيمار صحبت را آغاز كند.
خصوصيات جلسه اول:
در اين جلسات، روان شناس سعي مي كند بيشتر گوش دهد
و كمتر به طور مستقيم به راهنمايي بيمار
بپردازد.همچنين در گفتار وكردار او مداخله نكند
ويا به تفسير بيماري او نپردازد، بلكه كوشش او
بيشتر به منظور تشويق بيمار به صحبت كردن درباره ي
خودش خواهد بود. روابط عاطفي در روان درماني :
روان شناس با تجربه مي تواند بدون اينكه عواطف خود
را با عواطف بيمار در آميزد از خود صميميت نشان
دهد.روان شناسان كلاسيك معتقد هستند كه روانكاو
بايد به عنوان يك انسان براي بيمار ناشناخته بماند
بنابراين او بايد حتي الامكان با بيمار رابطه اي
آرام،ساكت، دوستانه داشته ودرعين حال هميشه بي طرف
وخويشتن دار باشد.
نكته: اعتراضي كه بعضي از روانشناسان به مداخله
روانشناس در جريان روان درماني دارند، اين است كه
اگر احتياجات نوروتيك روان شناس كنترل نشود ، ممكن
است بيمار صدمه ببيند. اگر روان شناس ندانسته با
بيمار رابطه برقرار كند ودر آن، ارضاي احساس برتري
، تسلط وميل جنسي خود را بجويد ، بي شك حالت بيمار
بدتر خواهد شد. تفسير در روان درماني : هدف اصلي
تفسير، افزايش آگاهي بيمار است .به عبارت ديگر ،
مقصود از تفسير در روان درماني اين است كه بيمار
خود را بهتر ببيند ونه اينكه مطالبي را در باره ي
خود باور كند. روشهاي تفسير : 1) يكي از ساده ترين
انواع تفسير ، عبارت است از اشاره كردن به عواطف و
محركهاي بيمار . مثلاً ممكن است بيمار با هيجان
زياد بگويد: «از حرفي كه دوستم به من زد، بسيار
رنجيدم وچنين انتظاري از او نداشتم.» روان شناس مي
تواند از او بپرسد : « شايد حرف دوستت تو را
عصباني كرده؟ » به اين ترتيب ، او مطلب را به
حساسيت بيمار در مقابل انتقاد بيمار مي كشاند . 2)
تذكر دادن شباهت دو وضع يا موقعيتي است كه باعث
ناراحتي بيمار شده است . مثلاً روانشناس ممكن است
بگويد« به نظر ميرسد در هر دو شرايطي كه شما
ناراحت شده ايد،شخص مسلط وزور گويي وجود داشته است
وشما در برابر او احساس نا تواني كرده ايد؟» 3)
روانشناس علل وضع كنوني او را در گذشته جستجو مي
كند مثلاً روانشناس به بيمار تذكر مي دهد كه رفتار
كنوني او نسبت به افراد قوي ومسلط ، مانند رفتار
كودكي او ، در برابر پدرش است. ويا احساس عدم
كفايت جنسي او ، به طرز فكر وعواطفي كه نسبت به
مادر خود داشته است ، مربوط مي شود . 4) آشكار
ساختن علل ومفاهيم نا خود آگاه واهميت علائم وسمبل
ها : به ويژه علائمي كه در خواب ظاهر مي شود .
البته، علائم منحصر به خواب نمي شود ، بلكه
حالتهايي كه بيمار در جلسه روان درماني نشان مي
دهد ، مانند آه كشيدن، جويدن ناخن به طور ممتد ،
مشت كردن دستها ، انداختن اشيا وامثال آن نيز شامل
اين عوامل هستند .
پذيرفته شدن تفسير از جانب بيمار:
معمولاً بيمار از پذيرفتن تفسيري كه روانشناس در
مورد روحيات او مي دهد ،شك خواهد كرد . علل ترديد
بيمار: 1) چون مقدار زيادي از تفسير بر اساس حدس
وگمان است ، بيمار در صحيح بودن آ ن ترديد نشان مي
دهد. 2) تفسير ، بيمار را مضطرب وناراحت مي كند و
او آن را به صورت تهمت وعيب جويي تلقي ميكند
.بنابراين اغلب اوقات صحت آن را انكار مي كند .
بعضي اوقات شدت عكس العمل بيمار ، نشان مي دهد ،كه
تفسير صحت دارد وعلت ناراحتي بيمار همبن است.
روانشناس بايد در نظر داشته باشد كه نبايد بيمار
را مجبور كرد تا ناگهاني ويكباره با حقايق خصوصيات
رواني خود روبرو شود ، مگر اينكه علل اين خصوصيات
تا حدي بر بيمار روشن باشد.
ایاشمااظطراب دارید؟
اضطراب زانک :
این آزمون دارای 20 سوال 4 گزینه ای بر مبنای
نشانگان بدنی – عاطفی اضطراب تهیه شده است . به
منظور ساختن این مقیاس از ملاکهای تشخیصی استفاده
شده که با شایعترین ویژگیهای اختلال اضطرابی مطابق
و هماهنگ هستند ، یعنی مصاحبه های بالینی مراجعین
مضطرب را به صورت مشروح ضبط کرده و بعداً از تک تک
موارد مطروحه در ساخت آزمون استفاده کرده اند.
دستورالعمل :
با توجه به حالات خود در هفته گذشته یکی از موارد
( هیچگاه یا بندرت / گهگاه / بیشتر اوقات / دائم
یا تقریباً همیشه ) را انتخاب کنید .
1- بیشتر از حد معول احساس اضطراب و نگرانی می کنم
.
2- بدون دلیل احساس ترس می کنم .
3- خیلی زود دچار ترس و وحشت می شوم .
4- احساس می کنم بند بند وجودم دارد از هم جدا می
شود .
5- احساس می کنم که هیچ رویداد بدی اتفاق نخواهد
افتاد .
6- احساس می کنم که ساق پاها و بازوهایم بی رمق و
لرزان هستند .
7- بعلت دردهای گردن ، سر و پشت ناراحت هستم .
8- غش یا حالاتی شبیه به آن دارم .
9- براحتی نفس می کشم و مشکلی از این نظر ندارم .
10- احساس بی حسی و کرختی یا سوزش در انگشتان دست
و پا می کنم .
11- از سوء هاضمه و درد معده در رنجم .
12- احساس ضعف می کنم و زود خسته می شوم .
13- احساس آرامش می کنم و می توانم به آرامی
استراحت کنم .
14- احساس می کنم که قلبم تند می زند .
15- از فشارهای سرگیجه در رنجم .
16- از تکرر ادرار در رنجم .
17- عضلات دستها و پاهایم معمولاً سخت و داغ هستند
.
18- صورتم داغ و برافروخته می شود .
19- براحتی به خواب می روم و شبها خوب می خوابم .
20- در خواب دچار کابوس ( بختک ) می شوم .